هدف از تحلیل و مدل سازی کسب و کار و طراحی سیستم های نرم افزاری، شناسایی و طراحی فرآیندهای کسب و کار و جریان گردش اطلاعات و داده ها است. در این راستا ابتدا مراحل انجام فعالیت ها در کسب و کار باید با توجه به تفکرات مجریان این فرآیندها معرفي و تشریح گردند. در ادامه و با توجه به نتایج شناخت حاصله و خروجی های این مرحله قادر خواهیم بود نیازمندی های نرم افزاری را ارزیابی و سیستم نرم افزاری پیشنهادی را جهت پوشش دادن تمامی نیازمندی های شناسایی شده در کسب و کار طراحی نمود. همچنین در صورتی که قصد بهبود روندهای اجرایی جاری فرآیندهای شناسایی شده وجود داشته باشد نیز مدل سازی کسب و کار به عنوان پیش نیاز مورد لزوم است.
در واقع متدولوژی های مختلفی که به منظور تولید و توسعه سیستم های نرم افزاری وجود دارند، استانداردها و راهکارهای متفاوتی را بدین منظور ارائه می نمایند تا نهایتاً قادر به پیاده سازی موفق یک محصول نرم افزاری کاملاً منطبق با نیازهای کارفرما باشیم. بد
ﯾﻬﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ و راﻫﺒﺮیﻣﻮﻓﻘﯿﺖآﻣﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﭘﺮوژهﻫﺎﯾﯽ ﺑﺪون ﺗﺒﻌﯿﺖ از ﯾﮏ ﻣﺘﺪوﻟﻮژی ﻣﺸﺨﺺ و ﻣﺪون، اﮔﺮ ﻏﯿﺮ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺑﺴﯿﺎر ﻧﺎﻣﺤﺘﻤﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. اﻣﺮوزه ﻣﺘﺪوﻟﻮژیﻫﺎی ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه ای در زﻣﯿﻨﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﺮم اﻓﺰارﻫﺎ ﻃﺮح و اراﺋﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ. ﻫﺮ ﯾﮏ از اﯾﻦ ﻣﺘﺪوﻟﻮژیﻫﺎ، اﻟﮕﻮی ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺧﺎص ﺧﻮد را دارﻧﺪ و ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از اﺑﺰارﻫﺎ، روﺷﻬﺎ و ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ را ﺑﺮای اﺟﺮای ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﺮوژهﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﺮم اﻓﺰار ﺑﮑﺎر ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. ﻃﺒﯿﻌﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﯾﮏ از اﯾﻦ ﻣﺘﺪوﻟﻮژیﻫﺎ در ﺑﻌﻀﯽ زﻣﯿﻨﻪﻫﺎی ﻋﻤﻠﯽ ﮐﺎرﺑﺮد ﻣﻮﻓﻘﯿﺖآﻣﯿﺰﺗﺮی داﺷﺘﻪ و ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﻨﻮع و ﺗﻌﺪد ﻣﺘﺪوﻟﻮژﯾﻬﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﺮم اﻓﺰار، اﻧﺘﺨﺎب را ﺑﺮای ﮔﺮوﻫﻬﺎی ﺗﻮﻟﯿﺪﮐﻨﻨﺪه دﺷﻮار مﯽﺳﺎزد، اﻣﺎ در اﺻﻞ ﺿﺮورت اﻧﺘﺨﺎب ﯾﮏ ﻣﺘﺪوﻟﻮژی ﻣﺸﺨﺺ ﺑﺮای اﺟﺮای ﭘﺮوژه ﻫﺎی ﻧﺮم اﻓﺰاری، ﺗﺮدﯾﺪی ﻧﻤﯽﺗﻮان روا داﺷﺖ.
بدون شک يکي از مهمترين و معروفترين متدولوژي هاي توليد نرم افزار، متدولوژي RUP مي باشد.