برنامه نويسي شئ گرا (Object Oriented Programming-OOP) يک شیوه برنامه نویسی است که ساختار یا بلوک اصلی اجزای آن اشیا می باشد. در واقع دراین نوع پارادیام برنامه نویسی برنامه به شیء گرایش پیدا می کند و در ضمن مزیت هایی از جمله "پیچیدگی کم" و "هزینه ی کم" نسبت به سایر پارادیام های برنامه نویسی دارد.
زبانهای برنامه نویسی شیءگرا، زبانهایی هستند که در آن برنامه نویس میتواند اشیاء مختلفی را تعریف نماید و از اشیاء تولید شده استفاده نماید. امروزه اکثر زبان هاي دستوري برنامه نویسی از فنون شیءگرایی پشتیبانی میکنند. زبانهایی مانند
++C،
جاوا،
C#،
دلفي از جمله زبانهای شیءگرا هستند. حتی بسیاری از زبان هاي روال گونه که ساختار برنامهها در آنها بلوکهایی با نام پروسیجر است امروزه از فنون شیءگرایی نیز پشتبانی میکنند. زبانهای
++C و
PHP از این جمله هستند. هر شیء یک سری خصوصیت و قابلیت دارد، که اصطلاحاً Properties و Operation خوانده میشوند. در این روش از برنامه نویسی دید برنامه نویس به سیستم دید شخصی است که سعی مینماید به پیدا کردن اشیاء مختلف در سیستم و برقراری ارتباط بین آنها سیستم را تولید نماید.
استفاده از مفهوم وراثت
وراثت یا ارث بری (Inheritance) از مفاهیم اساسی برنامه نویسی شیءگراست. هر شیء یک نمونه از یک
کلاس است و هر کلاس میتواند از کلاس یا کلاسهای دیگری مشتق شده باشد (خواص متدها یا رویدادهای کلاسهای دیگر را به ارث ببرد). در یک مثال ساده میتوان اتومبیلی را در نظر گرفت که برای جلوگیری از بازنویسی خواص عمومی اتومبیل شامل: چهار چرخ، متدهای حرکت چرخ، متد چرخاندن فرمان، فرمان، بدنه، در و غیره، میتوان یک کلاس پایه از اتومبیل ایجاد کرد سپس مثلاً برای اتومبیل زانتیا مدل C۵ یک کلاس جدید ایجاد کرده که خواص، متدها و رویدادهای عمومی اتومبیل را داشته باشد و فقط برای خواص، متدها و رویدادهای جدید این اتومبیل کد نوشته شود. این ویژگی باعث صرفهجویی در نوشتن کد و تا حدودی تضمین صحت کد موجود میشود. به عنوان مثال اگر کلاس پایه مشکلی داشته باشد فقط کافی است کلاس پایه تغییر داده شود و در تمامی کلاسهایی که از این کلاس پایه ویژگیای ا به ارث بردهاند این تغییر اعمال خواهد شد.
استفاده از مفهوم مخفي سازي
کپسوله سازی، مخفیسازی (Encapsulation)، یا لفافهبندی، به این مفهوم اشاره دارد که باید بعضی خصوصیات یا رفتارهای شیء را از دید دیگران پنهان کرد. فرض کنید شما به عنوان یک راننده میخواهید اتومبیل شخصی تان را روشن کنید و به محل کارتان عزیمت کنید سوییچ را بر میدارید، استارت میزنید و با فشار آوردن به پدالهای گاز و ترمز و چرخش فرمان و ... به محل کارتان خواهید رسید. در طول این مسیر در اتومبیل شما به عنوان یک شیء اعمال مختلفی در حال انجام بود. مثلاً لنت ترمز به دیسک چرخ برخورد میکرد و باعث کم شدن سرعت میشد یا شمعها شروع به جرقه زدن در زمانی بخصوصی میکردند. حال فرض کنید که عمل مخفی سازی وجود نداشت و شما مجبور بودید که جرقه زدن شمعها را کنترل میکردید و به سیستم سوخت رسانی در موقع لزوم دستور میدادید که سوخت را بداخل سیلندرها ارسال کند و... یا هیچگاه به مقصد نمیرسیدید! یا سالم نمیرسیدید!
عمل مخفی سازی باعث میشود که اشیاء بدون آنکه از چگونگی کارکرد یکدیگر اطلاع داشته باشند با هم کار کنند.
استفاده از مفهوم چندريختي
چند ریختی(Polymorphism) چند ریختی، کمیتی است که به یک رابط امکان میدهد تا از عملیات یکسانی در قالب یک
کلاس عمومی استفاده کند.عمل خاص
کلاس را ذات حقیقی شیء تعیین میکند.مثال سادهای از چند ریختی، فرمان اتومبیل است.عمل فرمان اتومبیل برای تمام اتومبیلها بدون توجه به ساز و کاری که دارند، یکسان است.فرمان برای اتومبیل که به طور مکانیکی کار میکند یا با نیروی برق یا هر چیز دیگری، عمل یکسانی را انجام میدهد.بنابراین، پس از اینکه شما عملکرد فرمان را یاد گرفتید، می توانید فرمان هر اتومبیلی را کنترل کنید.همین هدف در برنامه نویسی نیز اعمال میشود. به طور کلی، مفهوم چند ریختی، اغلب با عبارت ((یک رابط، چندین روش))بیان میشود. این بدین معنی است که امکان طراحی رابط عمومی برای گروهی از عملیات مرتبط وجود دارد. چند ریختی یا چندشکلی (Polymorphism) به این معنا است که اشیاء میتوانند در موقعیتهای مختلف، رفتارهای متفاوتی بروز دهند. مثلاً یک تابع در صورتی که بر روی نمونهای از
کلاس A فراخوانی شود، رفتار B را بروز دهد در حالی که اگر بر روی
کلاس C (که فرزند
کلاس A است) فراخوانی شود، رفتاری متفاوت انجام دهد.